تحقیق در مورد طلاق
فهرست مطالب
بحران طلاق2
اشاره:2
كدام شاخص؟3
وضعيت طلاق در ايران به استناد آمار5
روند تحولات دگي خانوادگي از حيث جمعيتشناختي8
مدرنيته جهاني، طلاق14
مشكلات جنسي، عامل 50 درصد طلاق19
گفتن از بايدها به جاى نبايدها27
بحران طلاق
اشاره:
در سال 1365 در برابر هر 340 هزار و 342 ازدواج،35 هزار و 211 طلاق در كشور ثبت شده است. اين آمار در سال 1375 به 479هزار و 263 ازدواج در برابر 37 هزار و 817 طلاق و در سال 1381 به 650هزار و 960 ازدواج در برابر 67هزار و 256 طلاق ميرسد. اگر چه آمارهاي مربوط به طلاق به دلايل مختلف از جمله ثبت نشدن در دفاتر، جاري كردن صيغه شرعي طلاق بدون درج محضري آن و...با كم شماري مواجه ميشوند و چندان قابل استناد نيستند، ولي بررسي همين آمار و محاسبه شاخصهايي چون نسبت طلاق به ازدواج و يا نسبت طلاق به كل جمعيت نشان دهنده آن است كه اين آمار طي سالهاي مختلف با نوساناتي روبهرو بوده است. بررسي رقم مطلق طلاق طي سالهاي 1365 تا 1381 نشان دهنده افزايش آمار طلاق طي سالهاي مورد بررسي است اما محاسبه شاخصهاي آماري نشان ميدهد در سال 1365 شاخص طلاق با افزايش روبهروست سپس طي سالهاي 1370 تا 1377 بهتدريج كاهش مييابد و از سال 1379 تا 1381 اين آمار مجدداً افزايش مييابد. اين امر، گوياي آن است كه اگرچه به گفته جمعيتشناسان افزايش طلاق با افزايش ازدواج رابطهاي مستقيم دارد، ولي به صورت غيرمستقيم نوسانات شاخصهاي طلاق تحت تأثير عوامل اقتصادي و اجتماعي و همچنين مسايل حقوقي است، چنانكه وضع قوانين و مقررات ميتواند با تسهيل روند طلاق آن را به ميزان طبيعي خود نزديك كرده و فضايي ايجاد كند كه بسياري از زوجهايي كه در عمل، دگي اشويي آنان به بنبست رسيده است و به دليل مسايل حقوقي قادر به جدايي نيستند، اين مرحله را پشت سربگذارند و يا با ايجاد موانع حقوقي و قانوني آمار طلاق را كاهش دهد.
وضعيت طلاق در ايران به استناد آمار
دكتر محمد ميرزايي در مقالهاي با عنوان "طرحي از مسايل اجتماعي با تأكيد بر مسأله طلاق و روند تغييرات آن در ايران" به بررسي شاخص نسبت طلاق به ازدواج طي سالهاي 1351 تا 1377 پرداخته است.
در اين مقاله آمده است: "بررسي تغييرات طلاق نشان ميدهد كه در ايران طي سالهاي پس از انقلاب اسلامي شاخص نسبت طلاق به ازدواج كاهش و در اواسط دهه 1360 افزايش يافته است. ارقام بيانگر آن است كه همواره شاخص مذكور در مناطق شهري كشور به مراتب بيش از مناطق روستايي بوده است. كاهش شاخص طلاق به ازدواج در فاصله سالهاي 62-1357 نسبت به دوره قبل از آن دركل كشور و بخصوص در مناطق شهري، رقمي قابل توجه بوده، ولي در مناطق روستايي تفاوتي نكرده است. در سالهاي 67-1363 نسبت به دوره قبل از آن (1362-1357) نسبت درصد طلاق به ازدواج، هم در مناطق شهري و هم در مناطق روستايي افزايش داشته است." اين مقاله ميافزايد: "هر چند در دهه 1370 شاخص نسبت درصد طلاق به ازدواج هم در مناطق شهري و هم در مناطق روستايي كاهش يافته ولي اين كاهش در مناطق شهري محسوستر از مناطق روستايي بوده است. در مناطق شهري شاخص طلاق به ازدواج از 8/14 درصد در سالهاي 56-1351 به 7/10 درصد در سالهاي 62-1357 كاهش و سپس به 1/12 درصد در سالهاي 67-1363 افزايش يافته است. اين شاخص در مناطق شهري طي سالهاي 73-1368 با افت درخور توجهي نسبت به دوره قبل مواجه بوده است." دكتر ميرزايي در مقاله خود يادآور ميشود: "از آنجا كه شاخص مقطعي نسبت طلاق به ازدواج تحت تأثير نوسانات ميزان ازدواج قرار ميگيرد، هر چند براي بيان وضعيت كلي اشويي جامعه شاخص مناسبي است، براي بيان قوت طلاق چندان مناسب نيست، استناد به ميزانهاي عمومي ازدواج و طلاق و يا شاخص نسلي نسبت طلاق به ازدواج براي بيان قوت اين دو واقعه حياتي ميتواند شاخصهاي مناسبتري تلقي شود". دكتر ميرزايي معتقد است در فاصله سالهاي 1355 تا 1375 ميزان عمومي ازدواج در كل كشور از 5/4 در هزار به 8 در هزار و ميزان عمومي طلاق از 5/0 در هزار به 6/0 در هزار افزايش داشته است. ميبينيم كه در دو دهه اخير علي رغم افزايش در هر دو واقعه ازدواج و طلاق، شتاب افزايش ميزان ازدواج به مراتب بيشتر از شتاب افزايش ميزان طلاق بوده است و ترديدي نيست كه چنين روندي در افت شاخص نسبت طلاق به ازدواج تأثيري اساسي داشته است.
|
خرید و دانلود | 2,000 تومان
نوع فایل :word | تعداد صفحات :28
گزارش تخلف به پلیس سایت
|