نابرابری های اجتماعی
اکرم رویانی 1394/11/22
دسته بندی : رشته علوم انسانی
0
نابرابری های اجتماعی
مفاهيم اساسي تحقيق
نابرابري اجتماعي :
وضعيتي است كه در چارچوب آن، انسانها دسترسي نابرابري به منابع ارزشمند، خدمات و موقعيتهاي برتر جامعه دارند. چنين نابرابري هنگامي روي ميدهد كه افراد و گروهها، يكديگر را درجهبندي و سپس ارزيابي
نابرابری های اجتماعی
این فایل با فرمت ورد و آماده پرینت می باشد.
مفاهیم اساسی تحقیق ۴
نابرابری اجتماعی ۴
روسوو نابرابری اجتماعی ۵
مارکس و نابرابری اجتماعی ۶
نظریه نخبه گرایانه و نابرابری ۷
نظریه نابرابر گرهاردلنسگی ۷
نابرابری اجتماعی، و ابستگی و توسعه ۱۴
نظریه توسعه نابرابری ایوانز و استفنز ۱۶
شاخصهای تحقیق ۱۷
مهاجرت (تحرک جمعیت) ۲۰
مهاجرت، نابرابری و جرم ۲۱
مفهوم اساسي ديگر مرتبط با نابرابري اجتماعي، قشربندي اجتماعي ميباشد . اين واژه نشانگر آن است كه انسانها، درگونهاي از موقعيتهاي اجتماعي قرار مي گيرند كه از بالا به پائين لايه بندي ميشوند و از همين روقشر بندي اجتماعي به معني نابرابري اجتماعي «نهادي شده » ميباشد . (لهساييزاده، 1377، 5 –7)
اسملسير (1988) نابرابري اجتماعي را چنين تعريف نموده است: وجود تفاوتهاي دايمي و منظم در قدرت خريد كالاها، خدامات و امتيازات ميان گروههاي معيني ازمردم شاخص آن نابرابري در دادن پاداش به كار است. بحث نابرابري اجتماعي به شدت با قضاوتهاي ارزشي در آميخته است. تعريف و توصيف مفهوم برابري و كم وكيف آن، بستگي به وضعيت اجتماعي و اقتصادي و باورها و زيربناي فكري ارائه كننده تعريف دارد.
لغت نامه انگليسي اكسفورد، تعاريف زير را از واژه برابري ارائه نموده است.
1- وضعيتي كه فرد در آن از شأن و حيثيت، مرتبه و يا امتيازاتي برابر با ديگران برخوردار است.
2- شرايطي كه در آن برابري از لحاظ قدرت، توانايي، موفقيت يا ؟ براي همه وجود دارد.
3- شرايطي كه در آن تعادل، توازن، عدل و انصاف و تناسب وجود داشته باشد.
در عرصه علوم اجتماعي، نابرابري در دومعنا بكار ميرود: نخست به معناي نابرابري در ثروتهاي مادي و دوم دارا نبودن موقعيتيشان با ساير افراد از لحاظ بوخورد و رفتاري كه با فرد ميشود و به نظر ميرسد معناي جامعه شناختي نابرابري در واقع به معناي برخورد و رفتار غيريكسان، يعني حالت دوم است. (مال، 1377: 102 –104)
روسوو نابرابري اجتماعي
ژان ژاك روسو از اولين كساني است كه در عصر تحولات عظيم صنعتي و فكري در اروپا به موضوع نابرابري پرداخته و دورشدن انسانها از طبيعت و شكلگيري جامعهمدني را از عوامل مؤثر در از بين رفتن ويژگيهاي فطري و پسنديده انسانها (برابري خواهي) ميداند. روسو معتقد است مبنا و اساس برابري ميان انسانها خواست يا ارادة عمومي است كه مانع از آن مي شود، حاكمان از قدرت اعطايي مردم براي ايجاد نابرابري سوء استفاده كنند. روسو مينويسد: بايد ديابيم نه فقط ميزان و حد قدرت و ثروت براي هركس بايد معين باشد، بلكه به گونهاي عمل شود كه هيچ شهروندي آن قدر ثروتمند نباشد كه بتواند ديگران را بخرد و هيچ شهروندي آن قدر فقير نباشد كه مجبور به فروختن خود شود.
ماركس و نابرابري اجتماعي
برابري به طور كلي، از ديدگاه ماركيسم از آمارهاي اساسي هرنظام اجتماعي عادلانه محسوب ميشود. به اعتقاد وانكلس محو طبقات بهرهكش و ساختمان مناسبات سوسياليستي بسياري ازنشانهها و مسائل ناشي از نابرابري اجتماعي را حل ميكند. از نظر ماركس انتقال مالكيت ابزار تويد از فرد به جامعه موجب ميشود كه اكثريت مردم، صرفنظر ازمنشأ خانوادگي، پايگاه اجتماعي و اعتقادات ديني و غيره در موقعيت برابر قرار گيرند. سوسياليسم، نابرابري برمبناي جنس و نژاد را از ميان مي برد و با پشتيباني دولت حقوق اجتماعي برابر را بدان همة افراد تأمين ميكند.
به عقيده ماركس گرايان نيز، نابرابر در ثروت تنها در نظام كمونيسم برطرف خواهد شد: زيرا در اين نظام، تفاوتهاي اساسي اجتماعي در مشاغل و كارها از بين خواهد رفت و در نهايت اصل هركس به اندازه نيازش اعمال خواهدشد. به عقيده آنان تنها با فراهم شدن شرايط مادي و معنوي كمونيسم است كه امان حذف كامل نابرابرهاي اجتماعي فراهم ميشود كه شرط آن بالا رفتن بازدهي توليد و رشد فكري و فرهنگي يك يكايك افراد است.
|
خرید و دانلود | 2,000 تومان نوع فایل :WORD | تعداد صفحات :21 گزارش تخلف به پلیس سایت |